اسطوره در لغت با واژۀ Historia به معنی روایت و تاریخ هم ریشه است؛ در یونانی Mythos به معنی شرح، خبر و قصه آمده که با واژۀ انگلیسیMouth به معنی دهان، بیان و روایت از یک ریشه است. هرچند اسطوره از دیدگاههای گوناگون تعاریف و تعابیر متعدد دارد اما در یک کلام میتوان آن چنین تعریف کرد: اسطوره عبارت است از، روایت یا جلوهای نمادین دربارۀ ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم برای تفسیر خود از هستی به کار میبندد؛
اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونهای نمادین تخیلی و وهمانگیز میگوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است. به عبارتی اسطوره بینشی شهودی است. بینش جوامع ابتدایی و تفسیر آنها از جهان به گونۀ اسطوره جلوهگری شده است و هر چند در ردیف حماسه، افسانه و قصههای پریان قرار میگیرد اما با آنها متفاوت است.
باورهای دینی انسان نخستین از اسطورهها آغاز میگردد و بعدها در زمانهای متأخرتر به گونۀ ادیان شکل میگیرد. پس اسطوره به یک عبارت، دین و دانش انسان نخستین و داشتههای معنوی اوست؛ دانشی که بیشتر جنبۀ شهودی و نمادین دارد و از قوانین علمی ادوار بعد به دور است. اسطوره در هر جامعهای وجود داشته است و به راستی یکی از سازههای مهم فرهنگ بشری است. چون انواع اسطوره متعدد است عمومیت بخشیدن به سرشت اساطیر بسیار دشوار است اما روشن است که اسطورههای یک ملت با ویژگیهای کلی و جزیی خود بازتابندۀ شارح و کاشف تصویر منحصر به فرد آن ملتند. بدین گونه، مطالعۀ اسطوره، چه از لحاظ فردفرد جامعه و چه از لحاظ کل فرهنگ بشری، بسیار اهمیت دارد. (منبع1، ص52)
میرچا الیاده دین شناس رومانیایی اسطوره را چنین تعریف میکند: "اسطوره نقلکنندهٔ سرگذشت قدسی و مینوی است، راوی واقعهایست که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز رخ دادهاست. به بیان دیگر: اسطوره حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجستهٔ موجودات فراطبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزیی از آن پا به عرصهٔ وجود نهادهاست." بنابراین، اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، یعنی میگوید چگونه چیزی پدید آمده و هستی خود را آغاز کردهاست. اسطوره فقط از چیزی که براستی روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن میگوید. شخصیتهای اسطوره موجودات فراطبیعی اند و تنها بدلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام دادهاند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز مینمایانند و قداست یا فراطبیعی بودن اعمالشان را عیان میسازند.
اسطوره، قصهایست با خصلتی خاص، یعنی نقل روایتی که در آن خدایان یک یا چند نقش اساسی دارند .اسطورهشناسی علمی است که کارش طبقهبندی و بررسی مواد و مصالح اسطورهشناختی بر حسب روش تحلیل و وارسی دقیقی که در همه دیگر علوم تاریخی معمول است.
به عبارت دیگر، اسطوره تلاشی برای بیان واقعیتهای پیرامونی با امور فراطبیعی است. انسان در تبیین پدیدههایی که به علتشان واقف نبوده به تعبیرات فراطبیعی روی اورده و این زمانی است که هنوز دانش بشری توجیه کننده حوادث پیرامونی اش نیست. به عبارت دیگر، انسان در تلاش ایجاد صلحی روحی میان طبیعت و خودش اسطورهها را خلق کردهاست. (منبع 2)
1ـ یاحقی، محمد جعفر(1369)، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی سروش چاپ اول،